اشعار سروده شده در مدح حاج آقا رضا
-----------------------------------------------------
سروده محمدجواد غفورزاده (شفق)
------------
گر حنجره پاک تو خاموش شود / از داغ تو باغ ارغوان پوش شود
ذکر صلوات خاصه از لعل لبت / از یاد حرم کجا فراموش شود
***
او رفت و ماند زمزمه آسمانیش / باور نکردنی است غم ناگهانی اش
انصاریان که اهل صفا بود و معرفت / در آستان قم سپری شد جوانی اش
طی شد به سربلندی و عزت چهل بهار / در سایه امام رضا زندگانیش
در ذهن و در ضمیر همه نقش بسته است / تصویری از محبت و از مهربانیش
در مجلس حسین چه دلها که سوختند / از سوز کربلائی و از روضه خوانیش
دست ادب به سینه او بس که دیدنی است / صلوات بر امام رضایش شنیدنی است
***
در چشم او تجلی برق حضور بود / چاوش اهل بیت و غزل خوان نور بود
از مشهدالرضا به سفر هرکجا که رفت / نزدیک بود با همه هرچند دو بود
ساغر به دست تشنه لبان غم حسین / پرچم به دوش منتظران ظهور بود
وقتی به یاد غنچه ششماهه می گریست / در چشم او تجسم باغ بلور بود
در روضه حسین به زینب که می رسید/ آهنگ او تموّج احساس و شور بود
آهنگ غم گرفته او بود گریه خیز / وقتی که می رسید به یاایهاالعزیز
سروده حاج غلامرضا سازگار
---------------------------
بلبل اهل بيت انصاري / عجبا زود از اين چمن رفتي
نور چشم همه حسينيون / جان ما بودي و ز تن رفتي
تن پاك تو تا كفن گرديد / پيش ارباب بيكفن رفتي
روز ميلاد سيدالشهداء / نزد مولاي خويشتن رفتي
صلوات اباالحسن ز تو ماند/ خود حضور اباالحسن رفتي
همه جا شمع انجمن بودي / زود از بين انجمن رفتي
سروده براتی
------------
برادري كه مرا مهربانتر از جان بود / بهار عاطفه در فصل برگريزان بود
به مهرباني دلهاي مهربان سوگند / دلش بتابش خورشيد پرتو افشان بود
گرفت بهره وافي ز عمر كوته خويش / بلند مرتبه در پيشگاه ايمان بود
ز پيش ديده من چون خط شهاب گذشت / دريغ توسن عمرش عجب شتابان بود
ميان ما دو برادر بدوستي كه او داد / تجسمي ز كمال دو جسم و يك جان بود
هميشه بود بهر كار يار و ياور من / به پشتگرمي او كار من به سامان بود
كس نگفت زكارش مگر بخير و صواب / به نيكنامي و وراستگي نمايان بود
جز اين نگفت كسي ايزدش بيامرزا / كه پارسا و خدا ترس و پاكدامان بود
ز بوستان ولايت چه رنگ و بويي داشت / به مدح آل پيمبر هزار دستان بود
به درگه و حرم ثامن الحجج عمري / به افتخار و ارادت غلام و دربان بود
ز نغمههاي خوشش گوش جان مشتاقان / پر از ترنّم جانپور بهاران بود
ميان اهل ادب داشت عزتي به سزا / اديب و فاضل و خوش صحبت و سخندان بود
به سينه داشت فراوان ز اهلبيت حديث / به سعي و همّت خود آشناي قرآن بود
ز ما جدا شد و با خيل قدسيان پيوست / كه بيقرار شكوه و صفاي رضوان بود
ز خاص و عام برايش هزار دست دعا / به پيشگاه خدا خواستار غفران بود
دهد پناه خدايش به قرب رحمت خويش / پناه رحمت حق را هميشه خواهان بود
چو اين چكامه به پايان رسيد با غم و آه / تو گفتي عمر مرا روزهاي پايان بود
تقدير بود و دست قضا بود و هرچه بود / ما را ز پا فكند غم جانگداز تو
سرود در غم انصاريان براتي و گفت / هزار حيف گل باشكوه بستان بود
سروده سید جواد رضوی
----------------------
انصاريان كه مادح هشتم امام بود / در پيشگاه قدس رضا در قيام بود
عمري در آستان رضا خادمي نمود / مدحت سراي ناب امام همام بود
تا سوز و شور و حال به زائر دهد همي / اشكش روان به ديده هر صبح و شام بود
هركس درود يا صلواتش شنيده است / گفتي كه از بهشت برين اين سلام بود
در موقع قرائت ندبه به جمعهها / مشهود بود منتظر آن امام بود
نوشيد او شراب طهور از نديم عشق / ماه رجب كرشمه به شعبان ز جام بود
باور كنيد جذبه مولا دلش ربود / ز آن رو عجول گشت و شه تشنه كام بود
صد حيف از ميانه ما ناگهان برفت / آن خوشنواترين كه بهر ازدحام بود
عمري به ياد واقعه كربلا گريست / يا زينب يا حسين مدامش كلام بود
گرياند گريه كرد تباكي ادا نمود / يا بن الشبيب و اشك رضايش مدام بود
جا داشت روز سوم شعبان رود جنان / مرغ بهشت بود نه خاكي مقام بود
فقدان او غمي است كه بر سينههاي ماست / غم روي غم نه درخور هر التيام بود
بنگر چگونه در جوار رضا آرميده است / آن عاشقي كه خواب به چشمش حرام بود
زيبنده بود مرجع والا مقام ما / خواند نماز او چه به جا احترام بود
سيد روا بُود كه ز دل ناله بركشد / آزاده بود خوش منش، نيكو مرام بود
تا ماندگار شود سال فوت او / چون در مديح و مرثيه با اهتمام بود
از حضرت رضا مددي خواسته بدان / ورنه چگونه لايق اين طبع خام بود
سروده سید
-----------
انصاريان كه بلبل باغ كلام بود / مداح آستانه هشتم امام بود
يك عمر در مديحه سرايي اهلبيت / مشهور در ميانه اهل كلام بود
هر دم براي واقعه كربلا گريست / زآن اهلبيت وحي، مديحش مدام بود
نازم سعادتش كه به هر صبح جمعهاي / او را به ندبه و به دعا اهتمام بود
صد حيف ز آشيانه خود پر كشيد و رفت / مرغي كه همنواي غم خاص و عام بود
روحش به روز سوم شعبان عروج كرد / در جنّت آرميد كه دارالسلام بود
طوبي لهُ كه مرجع والاي ما وحيد / بر او نماز خواند كه عاليمقام بود
در بارگاه شاه خراسان مكان گرفت / آن عاشقي كه مست ز عشق امام بود
فقدان او به سينه ما بار غم نهاد / آن غم كه اشك چشم بر او التيام بود
تشييع پيكرش بر خراسان شكوه داشت / صحن و رواقها همه پر ازدحام بود
يادش بخير با صلواتي كه خوانده است / جز او كه را چنين صلوات و سلام بود
سيد سرود از پي تاريخ فوت او / اين بيت را و قصدش از آن احترام بود
حرّ را اضافه كرد به جمع و چنين نگاشت / انصاريان مديحهسراي تمام بود
بیت آخر به حروف ابجد = 1434 سال فوت ایشان